مرسانا جونمرسانا جون، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره
مامان ملیکامامان ملیکا، تا این لحظه: 33 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره
بابا اسماعیلبابا اسماعیل، تا این لحظه: 40 سال و 1 روز سن داره
آغاز زندگی مشترکمونآغاز زندگی مشترکمون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات دختر یکی یک دوونه ام مرسانای مامان

اولین حرکت مستقل پرنسس خوشگل من با روروئک....!!!

1394/7/27 1:18
نویسنده : ملیکا مهاجر
461 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه بود 94/2/30 ظهر و عمو فیتیله ای ها رو پخش میکرد تلویزیون...منم کارامو کرده بودم و پیشت نشسته بودم و بابا هم رفته بود جایی کار داشت.

اهنگ برنامه که شروع شد مامان پاشدم اومدم جلوت و برات دست دستی و کلی نانای نای کردم و تو هم که از همون اول قرتی بود انگار قشنگ متوجه شده بودی وچنان خوشحال بودی که نگو و مرتب دست و پاهاتو تکون میدادی و ذوق میکردی و منم برات ضعف کرده بودم تا یهو چشمم افتاد دیدم از وسط فرش به سمته عقب حرکت کردی و تا دم میز اینه و شمعدون رفتی اولش باورم نمیشد و اوردمت جلو و دیدم باز این کارو تکرار کردی و اون موع بود که مورد حمله ی بوس های محکم مامان قرار گرفتی شیرینه خوشمزه ی من....!!!

از بس بوست کردم که جفتمون از حال رفتیم و تو که متوجه ی خوشحالیم از کارت شده بودی تا شب کلی برای مامان دنده عقب تو خونه راه رفتی....و من عشششششق کردم با هر قدمی که برداشتی....!

ایشالاه این اولین قدمت شروع بهترین راه و بهترین اتفاقات در زندگیت باشه دخترم...و با هر قدمت هر روز برکت زندگیمون بیشتر و بیشتر باشه...انشاالله...

 

اینم عکست بعد اولین حرکت ولی دنده عقب.....خخخخخخخخ

 

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان حلما
8 بهمن 94 20:46
موش موشی ناناز خانم خوشگل خدا حفظت کنه