بهترین اتفاق و بهترین روز در کل بارداریم....!!!
روزها سپری شدن و هفته ی 23بارداری رسید یعنی تقریبا اخر های شش ماه... وقت دکتر داشتم...و دکتر بعده معاینه و شنیدن صدای قلب کوچولوت برای مامان دوباره یک سونوگرافی تکمیلی و برای بابا جونت(یک قلمبه پول)تجویز کرد... اینبار بیمارستان پاستور نو در پاسداران... صبح زود رفتیم بابا پذیرش کرد و دوباره 400 هزار تومن بعد 300 تومن بیمارستان دی براتون و برای دیدنتون هزینه کرد...!!راستش من یکم خسیس بازیم گل کرده بود اخه دیگه از این خرج های اجباری یه جورایی خسته شده بودم اما بابات فقط میگفت ایشاا...سالم باشه همش فدای سرش...فدای تار موش همین... (و منم کمی بعد به همین نتیجه رسدم البته) نوبتون شد...دکتر شاکری یک دکتر بی نهایت خوب و خوش زبون مشغول ...
نویسنده :
ملیکا مهاجر
2:34